ای کاش می دانستم پس از مرگم چه کسی اولین اشک را خواهد ریخت
و چه کسی مرا آخر از همه از خاطر خواهد برد!!!!
قصه ازاونجا شروع شد که خیلی عصبانی بود
گفت اگه دوسم داری بهم ثابت کن.
گفتم چه جوری؟
گفت رگتو بزن.
گفتم مرگ وزندگی دست خداست!
گفت پس دوسم نداری؟
تیغ و برداشتم ورگم و زدم وقتی که داشتم توآغوش گرمش جون میدادم آروم زیرلب
گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی......
از کودک فال فروشی پرسیدم چه می کنی؟
گفت:به آنان که در امروز خود مانده اند فردا را میفروشم.
بسوزد خانه لیلی ومجنون که رسم عاشقی در عالم انداخت
اگرلیلی به مجنون داده میشد دل هیچ عاشقی رسوا نمیشد.
وقتی یکی بهت آدامس تعارف میکنه
همیشه منظورش این نیست که دوستت داره
در حقیقت دهنت بوی گربه مرده میده . . .
میخواد خودشو راحت کنه !